p.t 4 [دیوانع وار دوست دارم]
نامجون _ اروم نگاش کردم ارم اشک ریختم من فقد چون عاسقش بودم ولش کردم مبابلمو برداشتم و پیامارو نشونش دادم ببین من کارع ای نیستم
جین _ پسر اینا ساسانگ فنن نیاز نیست پترسی شمارشو بده
نامجون _ کوک شوگا اومد اینجا کلی از حال ۱/ت گفتن واقعا انقد حالش بدع من میخام برم پیشش
جین _ باشع اروم بلندش کردم میخای کمکت کنم لباس بپوشی
نامجون _ عا نع
جین _ باش بعد چن دقیقع اومد بیرون سوار شدیم بیس مین بعد رسیدیم وارد بیمارستان شدیم رفتیم اتاق ۱/ت وارد شدیم جیمین شوگا پیش تخت ۱/ت خابشون بردع بود ۱/ت هم اروم سرشو سمت ما چرخوند وقتی نامی دید اروم لبخن تلخی زد پتوشو کشید رو سرش
نامی _ میشع برید بیرون
جیمین که تازه از خاب بیدار شدع بود دست شوگارو گرفتو خارج شدن منم رفتم بیرون
نامی _ اشکام دست خودم نبود رفتم نشصتم پیشش بیبی میشع منو ببخشی میشع بغلت کنم میشع صداتو بشنوم
_ از زیر پتو بیرون اومدم محکم بغلش کردم هق عوضی نمیگی من بدونت میمیرم خق دوست ندارم هق هق
نامی _ بدن ضریفشو بلندش کردم گزاشتمش رو پام بوسع ای روی موهاش زدم مبایلمو در اوردم نشونش دادم نگاش کن
_ با دیدن او جملع ها به خودم لعنت فرستادم محکم بغلش کردم ولی وقتی دستاشودیدم اروم بوسع بهشون زدم نامی هق چرا دستات زخمع
نامی _ نمبخام حرف بزنیم فقد میخام بغلت کنم ارم سرسو گزاشتم رو سینم بعد بیس مین خابش برد اروم گزاشتمش رو تخت بلند شدم رفنم بیرو
جین _ میبرش خونت کار ترخیسشو انجام دادیم
جیمین _ هییی نامی ببین باهاش چیکار کردییییی ( داد )
شوگا _ اروم دستشو کشیدم بیب اروم باش بعدا برات تعریف مبکنم بیا بریم خونع
نامی_ نع میبرمش خونع باغ خونم که این جهنم
جین _ باشع بیا این ماشین من میرم لباساش براش ببرم تو برو ماشینو بیاد دم بیمارستان ساعت ۲ شب چشام باز نمیشه
شوگا _ ما رفتیم منتظریم جین بیا
جین _ باشع برید من بیادم رفتم سمت ۱/ت ارم تکونش دادم پاشو گربه کوچولو لباس بپوش میخایم بریم
- اروم لباس پوشیدم رفتم دنبال جین وارد ماشین شدم نامی خیلی اروم بود بغضم گرفت نمیتونستم جلو خودمو بگیرم کع هق زدم
نامی _ ماشینو نگه داشتم چی شده بیب بگو پیادع شدم رفتم در ماشینو باز کردم کشیدمش بیرو لبامو رو لباش گزاشتم بوسیدم محکم بغلش کردم که گفت
_ چرا انقد ساکتی چی شدع هق تو نامی قدیم نیستی من گشنمه دلم پیدزا میخاد که دیدم نامی زد زیر خندع هییی خندع ندارع
نامی _ بیب چرا برا غذا گریه مبکنی باش بزار برسیم
......
من دگ خیلی خستم بقیش فردا
جین _ پسر اینا ساسانگ فنن نیاز نیست پترسی شمارشو بده
نامجون _ کوک شوگا اومد اینجا کلی از حال ۱/ت گفتن واقعا انقد حالش بدع من میخام برم پیشش
جین _ باشع اروم بلندش کردم میخای کمکت کنم لباس بپوشی
نامجون _ عا نع
جین _ باش بعد چن دقیقع اومد بیرون سوار شدیم بیس مین بعد رسیدیم وارد بیمارستان شدیم رفتیم اتاق ۱/ت وارد شدیم جیمین شوگا پیش تخت ۱/ت خابشون بردع بود ۱/ت هم اروم سرشو سمت ما چرخوند وقتی نامی دید اروم لبخن تلخی زد پتوشو کشید رو سرش
نامی _ میشع برید بیرون
جیمین که تازه از خاب بیدار شدع بود دست شوگارو گرفتو خارج شدن منم رفتم بیرون
نامی _ اشکام دست خودم نبود رفتم نشصتم پیشش بیبی میشع منو ببخشی میشع بغلت کنم میشع صداتو بشنوم
_ از زیر پتو بیرون اومدم محکم بغلش کردم هق عوضی نمیگی من بدونت میمیرم خق دوست ندارم هق هق
نامی _ بدن ضریفشو بلندش کردم گزاشتمش رو پام بوسع ای روی موهاش زدم مبایلمو در اوردم نشونش دادم نگاش کن
_ با دیدن او جملع ها به خودم لعنت فرستادم محکم بغلش کردم ولی وقتی دستاشودیدم اروم بوسع بهشون زدم نامی هق چرا دستات زخمع
نامی _ نمبخام حرف بزنیم فقد میخام بغلت کنم ارم سرسو گزاشتم رو سینم بعد بیس مین خابش برد اروم گزاشتمش رو تخت بلند شدم رفنم بیرو
جین _ میبرش خونت کار ترخیسشو انجام دادیم
جیمین _ هییی نامی ببین باهاش چیکار کردییییی ( داد )
شوگا _ اروم دستشو کشیدم بیب اروم باش بعدا برات تعریف مبکنم بیا بریم خونع
نامی_ نع میبرمش خونع باغ خونم که این جهنم
جین _ باشع بیا این ماشین من میرم لباساش براش ببرم تو برو ماشینو بیاد دم بیمارستان ساعت ۲ شب چشام باز نمیشه
شوگا _ ما رفتیم منتظریم جین بیا
جین _ باشع برید من بیادم رفتم سمت ۱/ت ارم تکونش دادم پاشو گربه کوچولو لباس بپوش میخایم بریم
- اروم لباس پوشیدم رفتم دنبال جین وارد ماشین شدم نامی خیلی اروم بود بغضم گرفت نمیتونستم جلو خودمو بگیرم کع هق زدم
نامی _ ماشینو نگه داشتم چی شده بیب بگو پیادع شدم رفتم در ماشینو باز کردم کشیدمش بیرو لبامو رو لباش گزاشتم بوسیدم محکم بغلش کردم که گفت
_ چرا انقد ساکتی چی شدع هق تو نامی قدیم نیستی من گشنمه دلم پیدزا میخاد که دیدم نامی زد زیر خندع هییی خندع ندارع
نامی _ بیب چرا برا غذا گریه مبکنی باش بزار برسیم
......
من دگ خیلی خستم بقیش فردا
۲۸.۶k
۰۱ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.